|
عنوان : |
برانگیختگی حافظه عناصر شناختی و هیجانی خبر در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های تهران
برانگیختگی حافظه عناصر شناختی و هیجانی خبر در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های تهران
|
|
|
چکیده: |
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه میزان برانگیختگی حافظه عناصر شناختی و هیجانی خبر در دانشجویان دانشگاه های تهران بود که به صورت آزمایشی انجام گرفت. جامعه آماری، دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دختر و پسر دانشگاههای شهر تهران را شامل میشد که از میان آنها، 60 نفر، ابتدا به صورت خوشهای و سپس، بهطور هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده نیز شامل پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، پیگیری اخبار صدا و سیما، آزمون یادآوری و قطعههای اخبار بود. تحلیل دادهها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که اثر اصلی جنس، پیگیری و شبکه بر حافظه عناصر شناختی (از راست به چپ به ترتیب 001/0، 01/0، 001/0 p=) و حافظه عناصر هیجانی (به ترتیب 001/0، 05/0، 01/0p=) معنادار است. با توجه به نتایج، دختران بیش از پسران به عناصر هیجانی توجه میکنند و آنها را به یاد میآورند. در مقابل، پسران عناصر شناختی اخبار را بیشتر به خاطر میسپارند. همچنین اخبار شبکه 2 عناصر هیجانی بیشتری دارد و گروه دختران آن را بیشتر دنبال میکنند اما اخبار شبکه خبر به لحاظ عناصر شناختی و برای گروه پسران جذاب تر است و از این رو، به نظر میرسد که بهتر است سازمان صداوسیما به منظور اثرگذاری بر مخاطبان، این نوع اثرات را مورد توجه قرار دهد و مؤلفههای اثرگذار بر هر جنس را به درستی به کار گیرد.
|
|
|
نویسنده |
:
| شهلا پاکدامن دانشیار روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی تهران، ایران |
نویسنده |
:
| صدیقه السادات میرزایی دانشجوی دکترای روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران |
نویسنده |
:
| روح الله منصوری سپهر دکترای روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران |
نویسنده |
:
| مهسا سلیمانی دانشجوی دکترای روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران |
|
|
|
|
عنوان : |
شناسایی خودکار هیجان در محتوای فارسی رسانهها
شناسایی خودکار هیجان در محتوای فارسی رسانهها
|
|
|
چکیده: |
پژوهش حاضر بهمنظور ارائه یک مدل محاسباتی برای بازشناسی هیجان در متن فارسی صورت گرفته است. در مدل پیشنهادی، گروهبندی هشتگانه پلاچیک در هیجانها، بهعنوان مبنای یادگیری نظارتشده و ویژگیهای بافتی متن فارسی و فهرست واژگان هیجانی برچسبدار، بهعنوان عناصر و اجزای مدل تعیین شدهاند. برای آزمون مدل (شرایط واقعی) از 100 متن منتخب؛ شامل سرمقاله روزنامههای سیاسی- اجتماعی استفاده شده است. همچنین از الگوریتم «ماشینبردار پشتیبان» بهعنوان طبقهبند1 یادگیرنده، بهره برده شده و 4 شاخص دقت، درستی، ضریب f و بازخوانی برای ارزیابی مدل به کار گرفته شدهاند. نتایج نشان میدهد که کارایی مدل (دقت) در شناسایی هیجانهای مختلف از 79 درصد تا 98 درصد متغیر بوده و در ارزیابی کلی، میانگین دقت مدل معادل 84 درصد است. بر اساس سایر شاخصها، میتوان گفت که بیشترین نرخ درستی، مربوط به هیجان خوشی و کمترین آن، مربوط به هیجان خشم است. همچنین تطبیق قابل توجهی میان شاخص f با شاخص «بازخوانی» وجود دارد و بیشترین مقدار آن در گروه هیجان شادی دیده میشود. نتایج همچنین حاکی از آن است که استفاده از رهیافت مبتنی بر گروهبندی هیجانها، یادگیری نظارتشده و نیز ویژگیهای بافتی حداقلی در متن، کارایی مناسبی در شناسایی خودکار هیجانها خواهد داشت و میتوان تلفیقی از گروههای اصلی هیجان را بهمنظور افزایش کارایی مدل یادگیری به کار گرفت.
|
|
|
نویسنده |
:
| علی خسروی دکترای مدلشناسی شناختی |
|
|
|
|
عنوان : |
ذهن و رسانه: کاوش رابطه فروید ـ مکلوهان
ذهن و رسانه: کاوش رابطه فروید ـ مکلوهان
|
|
|
چکیده: |
در مقاله حاضر، این قضیه را بررسی بررسی خواهیم کرد که زیگموند فروید به احتمال، بر تفکر مارشال مکلوهان تأثیرگذار بوده است. همچنین نکات همتراز تفکر آنان را بسط خواهیم داد. نخستین نکتهای که ارتباط بین این دو را نشان میدهد، این است که مکلوهان در نوشتههای خود، پیوسته به فروید ارجاع میدهد. نکته دوم نیز این است که هردو آنها، با نیروهایی نامرئی جدال میکردند؛ این نیروها در مورد مکلوهان، تأثیرات ناشناخته یا مخفی رسانهها و در مورد فروید، خاطرات سرکوبشده و ناخودآگاه بودند. ما همین فرضیه را بهعنوان کاوشگر ارائه میدهیم و معتقدیم که با توجه به تواتر ارجاع مکلوهان به فروید و ارائه نقلقولهای متعدد از او، درجاتی از حقیقت در آن وجود دارد. حتی اگر هم درست نباشد، دستکم میتواند تشابهات فکری این دو متفکر انقلابی را که عملکرد روان انسان را از دو منظر کاملاً متفاوت کاوش کردهاند، برای ما آشکار کند.
|
|
|
نویسنده |
:
| آدریانا براگا (دانشگاه کاتولیک پونتیفیکال) |
نویسنده |
:
| رابرت لوگان (دانشگاه تورنتو) |
مترجم |
:
| آزاده غیبی زاد |
|
|
|
|
عنوان : |
مغزهای متصل مخاطبان شیفته بررسی پویایی جمعی مغز مخاطبی که در حال تماشای یک فیلم تعلیقدار است
مغزهای متصل مخاطبان شیفته بررسی پویایی جمعی مغز مخاطبی که در حال تماشای یک فیلم تعلیقدار است
|
|
|
چکیده: |
تنش روانی شدیدی که تعلیق در افراد ایجاد میکند، در بینندگانی هم که به طور جمعی با داستان درگیر میشوند، رخ میدهد. علیرغم شیوع این موضوع در روانشناسی رسانهها، تنها مطالعات محدودی، تعلیق را از دیدگاه علوم اعصاب رسانه مورد بررسی قرار دادهاند و از این رو، پایههای بیولوژیکی آن همچنان ناشناخته مانده است. در اینجا، پاسخهای پیوسته مغز 494 بینندهای را که در حال تماشای یک فیلم تعلیقدار هستند، بررسی میکنیم. به منظور ایجاد یک معیار زمانبندی شده برای اندازهگیری میزان همسویی واکنش مغز مخاطب با فیلم، همبستگیهای پویای بیننمونهای ISC در تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) را با استفاده از آنالیز sliding - window analysis محاسبه و به موازات آن، گزارشهای لحظهای تعلیق را در یک نمونه مستقل، از طریق اندازهگیری پاسخ مداوم (CRM) دریافت کردیم. به این ترتیب، دریافتیم که همبستگیهای بیننمونهای پویا در طول فیلم، با تعلیق گزارش شده در نمونه CRM، بویژه در مناطق مرتبط با برتری عاطفی و فرایندهای شناختی بالاتر، بهخوبی نشان داده میشود. این نتایج با نظریه انگیزه و تنش روانی سازگار است. این یافته که اندازهگیری واکنش مخاطب براساس fMRI، با گزارشهای مخاطب از تعلیق مرتبط است، فرصتهای جدیدی را برای پژوهش در مورد سازوکارهای تعلیق و سایر پدیدههای سرگرمی ایجاد میکند؛ ضمن اینکه از قابلیتهای اندازهگیری پاسخهای مخاطبان به صورت غیرواکنشی و عینی نیز بهره برده است.
|
|
|
نویسنده |
:
| Ralf Schmälzle and Clare Grall |
مترجم |
:
| حجت مهدی سوزنی |
|
|
|
|
عنوان : |
تفاوت پاسخ مغز به خشونت توجیهشده و توجیهنشده در فیلمها؛ همزمانی بین نمونهها در پاسخ مغز به فیلمهای خشن در دوره نوجوانی
تفاوت پاسخ مغز به خشونت توجیهشده و توجیهنشده در فیلمها؛ همزمانی بین نمونهها در پاسخ مغز به فیلمهای خشن در دوره نوجوانی
|
|
|
چکیده: |
فیلمهایی که در آنها صحنههای خشن نمایش داده میشود، به سرعت، بینندگان زیادی را جذب میکنند. این نگرانی وجود دارد که اینگونه سرگرمیها، مشوق تقلید از سوی جوانان باشند، بویژه زمانی که خشونت در آنها توجیه شده است. برای بررسی تفاوت پاسخ مغز به خشونتِ توجیه شده و نشده، از نوعی تصویربرداری در MRI، معروف به fMRI (تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی) استفاده کردیم و پس از انتخاب نمونههایی از رده سنی اواخر دوره بلوغ/ نوجوانی، بخشهایی از فیلمی با بازی شخصیتهای خشن را قبل و در حین رفتار خشن، به مخاطبان نشان دادیم. براساس رویکرد اخلاقِ فضیلت، فرض را براین گذاشتیم که ISC (همزمانی بیننمونهای) چشمگیری به ترتیب، در کورتکسِ اوربیتوفرونتالِ جانبی(IOFC) و کورتکسِ ونترومدیالِ جلویی(vmPFC) مغز مخاطبان در پاسخ به خشونتهای توجیهشده و نشده در فیلم، مشاهده شود. این فرضیه تأیید شد و در عین حال، خشونت توجیه نشده، ISC بزرگتری را در کورتکس اینسولار نشان داد؛ آن هم به همراه پاسخی مشابه به دردی که قربانیانِ این مدل خشونت متحمل میشوند. نتایج، ارائهدهنده مدارک لازم برای تأیید این ایده است که IOFC و vmPFC نقش خاصی را سنجش اخلاقی خشونت ایفا میکنند در حالیکه IOFC همزمان با پاسخ به خشونت غیرقابل قبول و vmPFC همزمان با پاسخ به اشکال دفاع به حق از خود است و این، باعث گسترش مدلهایی که تاکنون فقط بر vmPFC تمرکز داشتهاند، میشود. نتایج نشان میدهد که خشونتِ توجیه شده در فیلمهای معروف برای جوانانی که به دیدن این نوع سرگرمیها عادت دارند، قابلقبول است.
|
|
|
نویسنده |
:
| Azeez Adebimpe, Danielle S. Bassett, Patrick E. Jamieson and Daniel Romer |
مترجم |
:
| محمد محمدزاده |
|
|
|
|
عنوان : |
رمزگشایی فعالیت مغز افرادی که فیلم کمدی تماشا میکنند
رمزگشایی فعالیت مغز افرادی که فیلم کمدی تماشا میکنند
|
|
|
چکیده: |
انسانها به طور طبیعی شوخطبعاند. تجربه شوخطبعی نهتنها تعاملات اجتماعی را بیشتر میکند، بلکه تأثیرات فیزیولوژیکی مثبتی مانند کاهش فشار خون را در بر دارد. مطالعات اخیر تصویربرداری عصبی، شواهدی از تغییرات متمایز وضعیت روانی را در افراد شوخطبع نشان داده است. با این حال، ویژگیهای زمانی این تغییرات، مشخص نیست. در پژوهش حاضر، به طور عینی، حالات ذهنی مربوط به شوخطبعی که از دادههای تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) به دست آمدهاند، در همان حال که افراد برنامههای تلویزیونی کمدی را تماشا میکردهاند، اندازهگیری شدهاند. دادههای اندازهگیری شده fMRI نیز بر اساس تأخیر قبل یا بعد از درک بیننده از شوخطبعی (شروع شوخ طبعی) که از طریق تجربههای طنز گزارش شده از سوی بازدیدکننده در طول اسکن fMRI تعیین شده است، برچسبگذاری شدهاند. به این ترتیب، چندین طبقهبندیکننده باینری یا رمزگشا را به کار بستهایم تا دادههای fMRI به دست آمده در هر تأخیر را، طی حالت خنثی که افراد تحت تأثیر شوخطبعی نبودهاند، تشخیص دهیم. در نتیجه، در قشر جلوی پیشانی و در ناحیه گیجگاهی سمت راست، رمزگشاها دقت طبقهبندی قابل توجهی را حتی در دو ثانیه جلوتر از تماشای قسمت خنده دار نشان دادند. علاوه بر این، با توجه به تعدادی داده زمانی از دادههای fMRI که هنگام مشاهده فیلم بهدست آمده است، دریافتیم که رمزگشاها قادر به پیشبینی وقایع طنز آینده به صورت قسمت به قسمت بودهاند. با در نظر گرفتن تأخیر همودینامیکی، نتایج بهدست آمده نشان میدهد که رویدادهای طنز آینده، در حدود پنج ثانیه قبل از آگاهی از تجربه آن، در مناطق خاص مغز کدگذاری میشوند. نتایج همچنین شواهدی را نشان میدهد که براساس آن، قبل از درک واقعی شوخطبعی، حالتی روانی پدید میآید که برای چند ثانیه طول میکشد، گویی که بینندهای انتظار وقایع طنزآمیز آینده را دارد.
|
|
|
نویسنده |
:
| Yasuhito Sawahata, Kazuteru Komine, Toshiya Morita, Nobuyuki Hiruma |
مترجم |
:
| فاطمه قویدل |
|
|
|