|
مدیریت جهادی؛ الگوی مدیریت علمی بر مبنای «نظام ارزشی اسلام» |
|
|
|
مدیریت جهادی غیر از مدیریت علمی نیست و تفاوت این نوع مدیریت که با وصف جهادی همراه شده با مدیریت مطلق در این است که مبنای آن را «نظام ارزشی اسلام» میسازد.
سال 1393 از سوی مقام معظم رهبری با عنوان سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری شد. استفاده معظمله از واژه «مدیریت جهادی» به منظور اتخاذ رویکرد نوین در عرصه مدیریت کشور حاکی از خواست ایشان از بدنه مدیریت کشور در تغییر رویه و استفاده از راهکارهای جهادی است. با این تفاسیر به نظر میرسد پیش از هرگونه اقدامی باید به تبیین عبارت «مدیریت جهادی» و تفاوت آن با دانشهای مدیریت رایج پرداخت. اینکه به واقع مدیریت جهادی از کدام منبع سرچشمه میگیرد و حاوی چه نکات و راهکارهایی است؟ سوالهایی است که جامعه مدیریت کشور با آن روبرو است.
ظهور سازمانهای اجتماعی و گسترش روز افزون آنها یکی از خصیصههای بارز تمدن بشری است. به این ترتیب و باتوجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگیها و نیازهای خاص هر جامعه، هر روز بر تکامل و توسعه این سازمانها افزوده میشود. بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است. ناگفته نماند که ظهور پدیده «اداره کردن» مربوط به روزگار اخیر نیست، بلکه از دیرباز، بشر متوجه شده است که برای رسیدن به یک «هدف» لازم است به بسیج امکانات و رهبری این امکانات به سوی آن هدف مشخص اقدام کند.
مدیریت، تابع ارزشهای حاکم بر جامعه
باید توجه داشت که شیوه رهبری و مدیریت در هر تمدنی بستگی به ساخت فرهنگی آن تمدن دارد. از جمله خاطره تلخ دانشمندان اروپا از دادگاههای تفتیش عقاید و بیم از تکرار مطالعات مدرسهای باعث شد تا تحلیل مبتنی بر تجربه صرف بشری پس از رنسانس بر روح تحقیق در غرب حاکم گردد و سرانجام انسان نیز به عنوان یکی از عوامل تولید در ردیف ماشین و دیگر منابع به شمار آید؛ یعنی انسانی که خود خالق ماشین است، در نظام ارزشی غرب، هم سطح مخلوق و گاه در آثار بعضی از متفکران، حتی در سطحی پستتر از ماشین جای گرفت، و این بسیار شگفت آور است.(1) (رضائیان، 1380، ص4)
همانطور که عنوان شد، شیوههای مدیریت و رهبری تابعی از ارزشهای حاکم بر بافت سازنده یک جامعه یا تمدن است. از همین رو چگونگی ماهیت عناصر تشکیل دهنده در جامعه، خود شیوه خاصی از مدیریت را اقتضا میکند. با عنایت به لزوم حاکمیت ارزشهای الهی در سازمانهای اسلامی، لازم است تا شیوه خاص مدیریت اسلامی نیز در آنها اجرا گردد تا به موفقیتهای منحصر به فرد خود، که همان تعالی انسانی میباشد، دست یابند.
مدیریت اسلامی از منظر صاحبنظران
نویسندگان و صاحب نظرانی که در قلمرو مدیریت اسلامی و دیدگاههای اسلام در مورد مدیریت قلم زدهاند هر یک به فراخور برداشتهای خود از اسلام، مبانی اخلاقی، و سیره پیامبر (ص) و معصومین (ع) به طور مستقیم و غیرمستقیم تعاریف یا توضیحاتی را ارائه دادهاند که به نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آن مستفاد میشود. البته دامنه این برداشتها و تعریفها ( که بیشتر بر محور ارزشها و مبانی اخلاقی مکتب اسلام و سیره پیشوایان دین قرار داشتهاند) گسترده و از نظر نوع نگاه نیز (در عین نزدیک به هم بودن) متنوع است.
به طور مثال؛ افجهای، مدیریت اسلامی را مقولهای مکتبی میداند و وظیفه مکتب نیز از نظر او ارائه راهحلهایی است که با مفهوم عدالت خواهی سازگار است (افجهای، 1377، ص22). حمیدیزاده، نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقادی آن سرچشمه میگیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه انسانی و در یک سازمان در راستای مدیریت جهان خلقت است، با این ویژگی، وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح میکند که در آن مدیر نیز عضوی از اعضاء آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیتهای بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است (حمیدی زاده، 1378، ص2).
عسگریان، مدیریت از دیدگاه اسلام را در مسیر نزدیکی به خداوند میداند. بدین معنی که در کلیه سطوح آن زهد و تقوی پیشه میشود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی مییابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر میشود (عسگریان، 1370، ص 52). مشرف جوادی معتقد است در مدیریت اسلام (اسلامی)، ابتدا محور رابطه با خدا و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی، یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او منظور است ( مشرف جوادی، 1378 ص11)، «مدیریت در اسلام» بدون در نظر گرفتن اعتقاد به معاد و یا دنیای دیگر ناقص است. در واقع مطلب و مسایل مدیریت در اسلام، جدا از دنیای دیگر همان مدیریت غربی است ( مشرف جوادی، 1378، ص ج).
مدیریت اسلامی برپایه معیارهای الهی
آنچه در بحث مدیریت اسلامی مطرح است حاکم بودن ارزشهای اسلامی و انسانی و معیارهای الهی بر مدیریت در کنار بهرهمندی از چارچوبها و ساختارهای علمی و مدیریتی است، یعنی اگر علم مدیریت برای دادههای خود از احکام، راهکارها و ارزشهای اسلامی بهرهمند شود، به موفقیت حقیقی خود دست خواهد یافت. در واقع به نظر میرسد مدیریت اسلامی بر مبنای ارزشهای الهی اسلام، زمینههای تعالی و شکوفایی انسان را فراهم میآورد. این امر چه در سطح جامعه (مدیریت و رهبری در جامعه اسلامی) و چه در سطح سازمان (مدیریت و رهبری سازمانی) مصداق دارد که نمونه آن در تغییر نوع نگاه به انسان ها در سازمان، از نگاه منابع به انسان در کنار دیگر منابع سازمانی، به نگاه سرمایه ارزشمندی که با پرورش آن زمینه خلاقیت و نوآوری در سازمان فراهم خواهد شد.
در عین حال ذکر این نکته نیز ضروری است که این امر با بهکارگیری اصولی که در علم مدیریت از نظر صاحب نظران غربی ارائه شده است، منافاتی ندارد. منتها اگر سازمانها بخواهند اهداف و ماموریت خود را تنها در دستیابی به منافع کمی مادی تعریف کنند، به مرور زمان پس از دستیابی نسبی به آنها، دیگر برای ادامه فعالیت سازمان خود و فلسفه وجودی خود دچار تردید خواهند شد.
توجه به ارزشهای انسانی در مدیریت اسلامی
دلیل نیازمندی «مدیریت» به مبحث ارزشهای انسانی ، این است که التزام به ارزشها می تواند درافزایش بازده کار و کاهش هزینه آن ، نقش بسزایی داشته باشد. زیرا، یکی ازعوامل ضروری دراجراء موضوع مدیریت ، درسازمان ها و مؤسسات تولیدی و خدماتی کنترل نیروی انسانی است. آنسان که دست یابی به این امر مهم، مستلزم صرف هزینههای کلان مادی و به کارگیری نیروی انسانی است. به گونهای که بخش عظیم نیروها صرف جمع آوری اطلاعات ارزیابی، بازرسی و... میشود و این مجموعه ازهدف اصلی برپایی سازمان وموسسه تولیدی و خدماتی به دور میماند. وانگهی، درمدیریتهای پیچیده، خود نیروی کنترل کننده نیز نیازمند به نیروی کنترل کننده دیگری است و چنانچه روند ایجاد چنین سیستمهای اطلاعاتی ونظارتی ادامه یابد. خسارتهای جبران ناپذیری را به بارمیآورد.
ازاینرو، لاجرم باید رشته کاربه کسانی منتهی شود که ازدرون دارای عامل کنترل کننده باشند. بدون درونی شدن ارزشها، حتی مدیر یک مؤسسه و یک سازمان هم مورد اطمینان نیست. برای او هم باید کسانی گماشته شوند که به کاربازرسی و کنترل ویژه بپردازند. چنان که باید کسان دیگری هم به کار این طبقه رسیدگی کنند. بنابراین، اگر ارزشهای انسانی و اسلامی، درونی شوند، بسیاری ازنیروها ازاصطکاک با فرآوردههای سیستم فاقد ارزشهای اسلامی، آزاد شده به کارهای مثبت ومثمر ثمر میپردازند. (عبدالجواد ابراهیمی فر- مبانی اعتقادی فرهنگ و مدیریت جهادی). یکی از عوامل درونی شدن این ارزشها توجه به واژه جهاد و مدیریت جهادی است.
مدیریت جهادی و برداشتهای گوناگون
مطلوبیت مدیریت جهادی ازآن رو است که رابطه تنگاتنگی با نظام ارزشی اسلام دارد اما به خاطر ترکیب اضافی که این نوع مدیریت دارد منشأ تلقیها و برداشتهای گوناگونی میشود؛ ممکن است برخی چنین تعبیری (مدیریت جهادی) را صحیح ندانند و براین باور باشند که مدیریت؛ جهادی وغیرجهادی ندارد. به گمان اینان مدیریت همانند سایر علوم انسانی روانشناسی، جامعه شناسی و اقتصاد است؛ و از این رو، پسوند اسلامی یا جهادی نمیپذیرد. (عبدالجواد ابراهیمی فر- مبانی اعتقادی فرهنگ و مدیریت جهادی)
برخی دیگر مدیریت جهادی را نوعی مدیریت برگرفته از قرآن و روایت میدانند و معتقدند درمشکلات اجتماعی میتوان با مراجعه به قرآن وروایت، پاسخ آمادهای را بدست آورد و به طور مثال با استفاده از آیات و روایات ازتورم پولی دراقتصاد جلوگیری کرد یا فساد اداری را کنترل نمود. بی شک چنین برداشتی هم یک تلقّی صحیح ازمدیریت اسلامی وجهادی نیست.
البته همانطور که در بخش تعاریف مربوط به مدیریت اسلامی عنوان شد، در رابطه با مدیریت جهادی نیز هستند افرادی که مدیریت جهادی را همان «مدیریت مدیران مسلمان» بدانند. براساس این بینش نحوة مدیریت مدیریت مدیران مسلمان درطول تاریخ سازنده محتوای مدیریت جهادی است به طور مثال شیوه مدیریت امیر المومنین علی (ع) درصدر اسلام و ائمه اطهار(ع) ونیز پیامبر اعظم(ع) الگوی مناسبی برای این نوع مدیریت خواهدبود.
مدیریت جهادی از منظر کارشناسان
عادل پیغامی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در گفت و گو با ایکنا، در رابطه با تعریف مدیریت جهادی میگوید: تاکید بر این واژه در نامگذاری سال 93 نشان از خواست مقام معظم رهبری از مدیران جامعه دارد. مطمئناً معظمله از مدیران کشور این موضوع را میخواهند که از روندهای بوروکراتیک و زمانبر که فایدهای نیز ندارد پرهیز کنند و امور مردم و اقتصاد کشور را با نگاه جهادی و سرعت بیشتری به پیش ببرند.
تفاوت بنیادی برخورد بوروکراتیک با نگاه جهادی
برخورد بوروکراتیک با برخورد جهادی از اساس متفاوت است. برونرفت از مشکلات کشور نیازمند مدیریت جهادی است. مدیریت جهادی با قدرت و تلاش بیشتری نسبت به خروج از مشکلات اقدام میکند. مدیریت جهادی یکی از الزامات موفقیت اقتصادی برای کشور ما است، چراکه جهاد در ادبیات اسلامی ما امر مقدسی است که وابسته به نیروهای لایزال الهی تلقی میشود. کلمه جهاد برای ما کلیدواژه معناداری از توکل است. نگاه جهادی در مدیریت سبب خواهد شد تا نگاه ما به مشکلات پیش رو و راهحل آنها متفاوت از قبل باشد. در هر حال مدیریت جهادی و عزم ملی در اقتصاد دو بال توفیق و رونق اقتصاد کشور هستند که باید در کنار هم اقتصاد کشور را به پیش ببرند.
همه آحاد جامعه باید در این امر خطیر مشارکت داشته باشند، اما آنچه باید مورد نظر واقع شود، پرهیز از تکرار است. ما نیازمند تقسیم کار ملی بر پایه تخصص هستیم. نهادهای اندیشهای ما در دانشگاهها از یک سو و نهادهای اجرایی باید هماهنگ و بر پایه برنامهریزی عمل کنند.
مدیریت جهادی، مدیریتی با وجه ارزشی و تدبیرهای عالمانه است
همچنین محمد خوشچهره، نماینده اسبق مجلس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این باره به ایکنا گفت: مفهوم مدیریت جهادی، مدیریتی با وجه تخصیصی، ارزشی، مسئولیتپذیری و تدبیرهای عالمانه است؛ بنابراین مدیریت جهادی، این موضوع را در نظام تصمیمگیری نشان میدهد که مدیران و بخش حاکمیت چگونه باید عمل کنند و متعاقباً نقش مردم هم در رسیدن به اهداف ملی به شدت مهم است.
مدیریت جهادی از منظر مقام معظم رهبری
حضرت آیت الله خامنهای، 24 دیماه سال1392 در دیدار با اعضاء شورای شهر و شهردار تهران، با اشاره به نکاتی در خصوص لزوم اهتمام ویژه به معماری ساخت و سازها در تهران به منظور ایجاد فضای سبک زندگی اسلامی از برخی موفقیتهای شهرداری تهران تقدیر؛ و رمز این موفقیت ها را مدیریت جهادی دانستند و تأکید کردند: «اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثت آمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد».
تعریفی جامع از مدیریت جهادی
با این تفاسیر، مدیریت جهادی غیر از مدیریت علمی نیست که بر اساس فرمولها و قوانین مطرح در دانش مدیریت پایه ریزی شده است. فرق این نوع مدیریت که از ترکیب اضافی (جهادی یا اسلامی) برخوردار است با مدیریت مطلق در این است که مبنای آن را «نظام ارزشی اسلام» میسازد.
«نظام ارزشی اسلام» نقش مهمی را در نظریههای علمی مدیریت و نیز در شیوههای عملی آن ایفا میکند؛ از اینرو در روشهای عملی مدیران مسلمان اثر میگذارد و به حرکت آنها جهت ارزشی میبخشد چنانکه در اقتصاد اسلامی نیز مطلب این گونه است. مؤلفههای پنجگانه و اصلی دانش اقتصاد همچون قانون عرضه و تقاضا، تولید، توزیع و مصرف با قوانین مطرح در دانش اقتصاد اجرا میشود اما در همه این مراحل نظام ارزشی اسلام مبنا قرار میگیرد. بنابراین همان گونه که در اقتصاد اسلامی نظام ارزشی اسلام به جای قوانین علمی و «دانش اقتصاد» قرار نمیگیرد. بلکه مبنای آنها قرار می گیرد، در مدیریت اسلامی و جهادی نیز نظام ارزشی اسلام مبنای قوانین علمی مدیریت قرار میگیرد نه به جای آن؛ از این رو مدیریت جهادی و اسلامی بر دو پایه دانش مدیریت و نظام ارزشی که مبنای قوانین مدیریت و اساس شیوههای عملی مدیریت مدیران قرار میگیرد؛ استوار است. حاصل سخن این که؛ اسلام درهمه شؤون زندگی انسان از جمله مدیریت خرد یا کلان رهبری جامعه و روابط بین الملل، قانون و پیام دارد و از طریق نظام ارزشی خود بر همه امور مذکور تأثیرمی گذارد.
رضا عدالتیپور
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
 |
|
1. الامام علي (ع): تَعَرَّضُوا لِلتِّجاراتِ، فَاِنَّ لَکُمْ فيها غِنيً عَمّا في اَيْدِي النّاسِ وَ اِنَّ اللهَ يُحِبُّ المُحْتَرِفَ الْاَمينَ.
امام علي عليهالسلام فرمود:
به کارهاي تجاري بپردازيد که بازرگاني، شما را از مال ديگران بينياز ميکند. خداوند پيشهور درستکار را دوست دارد.
(وسايل الشيعه، ج 22)
و..
|
|
|
|
|
|